بیشترما در زندگی مان داستان سیندرلا»، دختری که نامادری و خواهرانش او را به اتاق زیرشیروانی می فرستند و او را به عنوان خدمتکار خانواده به کار می گیرند اما در یکمراسم رسمی، شاهزاده ای نامدار عاشق او می شود و با هم ازدواج می کنند یا داستانسفیدبرفی» دختری زیبا و جذاب که با نامادری بدجنس اش زندگی می کند و در نهایتشاهزاده ای با اسب سفید پیدا می شود که او را از این فلاکت نجات دهد، شنیده یاکارتون و فیلم های آن ها را دیده ایم. دیدن و شنیدن هایی که باعث شکل گرفتن رویاهاییدر ذهن دختران می شود، رویاهایی که با واقعیت فاصله بسیار زیادی دارد و باعث میشود بعضی دخترها برای ازدواج، چشمان شان را ببندند و در ذهن شان منتظر فردی سواربر اسب سفید و کالسکه ای از طلا باشند. به راستی آیا چنین رویایی پایان خوشی دارد؟
درباره این سایت